نمایش چهره معصومین یا نمایش چهرهای دیگر از معصومین؟
«رستاخیز» چه چیزی ارائه میکند، «سینمای عاشورایی یا عاشورای سینمایی»؟؟؟
بسم الله الرّحمان الرّحیم
الحمدلله ربّ العالمین و صلّی الله علی محمّد و آله الطّاهرین و لعنةالله علی اعدائهم اجمعین
سینما، وسیلهای برای اشاعه فرهنگ است، رسانهای که نمایش و آموزش میدهد، به جهتگیریها سمت و سو میبخشد و اندیشه را «میسازد». امّا به راستی، استفاده از سینما برای ترویج «حقگویی» «حقجویی» و «حقطلبی» تا چه حد نتیجهبخش بوده است؟ این نتیجه، چهقدر پایداری داشته است؟ آیا حقیقتاً «آنچه را هدف تصور میشود» محقّق میسازد؟ ساختهها را، سابقهها را بررّسی کنید، اثرات آن را برّرسی کنید، آیا به حق «سینما»، بستر حقجویی، حقگویی و حقطلبی است؟ «چه بسیارند عبرتها و چه کماند عبرتپذیران».
آیا اشاعه «حق» متوقّف بر گسترده شدن آن در بستر سینما است؟ آیا قریب به 14 قرن، قیام سیّدالشّهداء علیه السّلام، راکد بود و نورش چنان درخشنده نبود تا هدایتگر باشد، تا اینکه کسی پیدا شد که حرفی دیگر داشت؟؟؟ و حالا «حق» از رکود خارج شده و به دنیا صادر خواهد شد و «هدایت» را به رخ بسیاری خواهد کشید؟ اصلاً چه چیزی قرار است در «سینما» تحت عنوان «هدایت» اشاعه یابد؟ کدامیک قرار است «حقیقت و واقعیّت» تلقّی شود، قیام حسین یا حکومتطلبی او؟ آیا این «جهـــاد در راه حق»، مستلزم «محاربه با حق» نیست؟
اگر «رستاخیز» و تدوینگرانش در پی نیکویی روان بودند، آنچنان حماسه عظیم یگانهای را اینچنین زمینی جلوه نمیدادند و برداشتهای شخصی و خوشامدهای نفس خود را در قالب عاشورا به خورد مخاطب نمیدادند تا شایسته «تقدیر» و «لقب فیلمسازان عاشورایی» باشند. «هدف رستاخیز، ارائه و اشاعه تصویر حقیقی و واقعی قیام نیست، هدف تحریف قیام است» یعنی عوامل رستاخیز، نمیدانند بیننده، آنچه را در این فیلم میبیند، «حقیقت و واقعیت» تلقی میکند؟ این همه، پردهبرداری از چهرهها، نه، بلکه بهرهبرداری از چهرهها است.
میگویند اعتراض نکنید مبادا تاریخ تشیع از سینما بیبهره بماند!!! فیلم ساختن برای دین، سینمای دینی نمیسازد، «دین سینمایی» میسازد و بسیار فرق است میان این دو... چنانچه فیلم ساختن برای «حسین»، سینما و جشنواره حسینی نساخت بلکه «حسین جشنوارهای» «حسین سینمایی» ساخت. راستی چه خوب شد، از اول باید همین کار را میکردند، سینما حسینی نمیشود، پس حسین باید به سینما برده شود، این تنها راه است که او نیز در برابر سینما کوتاه بیاید و قوانین آن را بپذیرد، این تنها راه است که «حسین هم سینمایی» شود. و این است راز این «خلـــوص» و «ایـــمان».
میگویند 10 سال زمان صرف شده، انصاف نیست برخورد صورت بگیرد، خوب بود فیلم دختر پسری میساخت؟ راستی، چه خوب شد، نظربازی نامحرمان (همان دختر پسری) را زیر پرچم امام حسین علیه السّلام به تصویر کشیدند «مایه افتخــــار...» «فیلم فـــاخر»، هدف آشکار شد؟ یا باز هم بگویم؟ نه من دیگر نمیگویم، شما پاسخ دهید این ندای «سیاه» را " گرانترین فیلم جشنواره، منطقی نیست که از اکران عمومی محروم شود "
از یاد نبریم سخنان «مایکل برانت» را که هدف قرار دادن نهضت حسینی و پوچ نمودن باور شیعیان نسبت به این قیام عظیم را
تنها راهحل نابود ساختن شیعیان اعلام کرد. امروز، حسین عزیز تنهاست، دریابید ندای «هل من ناصر» او را «شیعیان حسین».
آیا این عرصه چنان مهم نیست که «اساسنامه» داشته باشد؟ جایی که حتی رنگها، اصالت نیک و بد دارند، چه جای توهّم سرایی درباره کیفیت وقوع وقایع؟ وقتی لباس شمر باید سیاه باشد و لباس امام باید مخالف آن «به رنگ سفید» نمایش داده شود، کجا مجال تخیّل هست؟ چنین جرأتی از کجا آمده؟ چقدر به بیاهمیتها پرداخته شده تا چنین مهمی، اینگونه در میان ما، سینهچاکان عزیز فاطمه سلام الله علیهما، مغفول واقع شود؟ آیا جز بیتفاوتی و بیان نکردن محدودهها، دلیل دیگری دارد؟
یگانگانی را که تمام «ملکوتی» هستند در قالب انسانهای خاکی نمایش میدهند و کار خود را موجّه «جلوه میدهند» به بهانه اینکه «آنان معصوم نبودند». ولی چه کسی «عصمت آلالله» را تعیین میکند؟ یک پزشک؟ شاید هم یک معمار؟ البته توهّم و تصوّر آقایان ارجحیّت دارد، شاید هم علمی که «از کجا و ناکجا» سختکوشانه، کسب کردهاند!!!
آخر کجا یک معمار در کار یک پزشک دخالت میکند؟ کجا یک پزشک در کار یک معمار حقّ دخالت دارد؟ معماری و طبابت مهمتر است یا سعادت و شقاوت جاودانه؟ این جسارت از کجا آمد که مشتی غریبه با این «عناوین»، اظهارنظر کنند؟ و پیش بیایند و فیلم بسازند؟ و مطرح شوند و جایزه بگیرند؟
بماند که نمایش چهره حضرات «معصـــومین» تنها یک بند از این قصیده است، ولی حساسیت برانگیز است و چنانچه آشکار شود چنین «مهمّ مسلّمی» در رستاخیز انکار شده است، فاتحه سایر بندهای این قصیده خوانده میشود «اگر خدا بخواهد»
عصمت علیّ بن الحسین الاکبر صلوات الله علیهما
- اشبه النّاس خواندن علیاکبر علیه السّلام در آفرینش، رفتار و گفتار به رسولالله صلّی الله علیه و آله، قرائت آیه «انّ الله اصطفی...» و نیز «ذریّة بعضها من بعض...» درباره این وجود نورانی، هر کدام به تنهایی برای به اثبات رساندن مقام رفیع و عظیم «عصمت» فرزند گرامی سیّدالشّهداء علیه السّلام، کافیست. (امالی شیخ صدوق: ص162، روضة الواعظین سیّد فتّال: ص161، لهوف سیّد ابنطاووس: ص112، مقاتل الطّالبین ابوالفرج: ص76. الفتوح ابناعثم: ج5 ص207، مقتل الحسین علیه السّلام خوارزمی: ج2 ص30، تسلیةالمطالب محمّد بن ابیطالب: ج2 ص310، شرح الشّافیة ابن امیرالحاج: ص365).
- حضرت علیاکبر علیه السّلام «صدّیق» است یعنی صاحب «مقام عصمت» است، همچنین در شمار «اهلالبیت الّذین اذهب الله عنهم الرّجس و طهّرهم تطهیرا» است و این دو نیز هر کدام برای اثبات «مقام شریف و ویژه عصمت» برای ایشان کافیست. (السّلام علیك أیها الصّدّیق ... و جعلك من أهلالبیت الّذین أذهب الله عنهم الرّجس و طهّرهم تطهیراً مصباح الزّائر سیّد علی ابنطاووس: ص235، المزار شهید اوّل: ص145 زیارة اوّل یوم من رجب)
- حضرت علیاکبر علیه السّلام، اولی بالله و برسوله هستند که به معنای غایت قرابت و اهلیّت ایشان نسبت به خدا و پیامبرخدا است. همچنین «امین الله» هستند که دلالتی بسیار محکم بر مقام ولایةاللّهی (تکوینی و تشریعی) است و این دو نیز هریک کافیست برای اثبات مقصود. (أشهد أنّك أولى بالله و برسوله، و أنّك ابن رسوله، و حجّته و دینه و ابن حجّته و أمینه اقبال الأعمال: ج3 ص73. ر.ک: المزار الکبیر: ص487 ب8 زیارة الشّهداء رضوان الله علیهم فی یوم عاشوراء)
- با توجّه به متن صریح چندین زیارت صادره از معصومین علیهم الصّلاة و السّلام، حضرت علیاکبر علیه السّلام مقام شامخ «ولیّالله» را داراست چنانچه اباعبدالله علیه السّلام «ولیّالله» هستند و این مقامی رفیع و عظیم برای این وجود ملکوتی و دلالتی بسیار محکم بر مقام ولایةاللّهی (تکوینی و تشریعی) ایشان است. (السّلام علیك یا ولیّالله و ابنولیه مصباح المتهجّد: ج2 ص722 دعاء الموقف لعلیّ بن الحسین علیه السّلام، المزار الکبیر ابنالمشهدی: ص423 ب3 زیارة صفوان، و ص464 زیارة یوم عرفة، اقبال الأعمال: ج2 ص65 فصل18 زیارة یوم عرفة و ج3 ص341 فصل53 زیارة نصف من شعبان، المزار شهید اوّل: ص128 الفصل الرّابع و ص175 زیارة یوم عرفة، البلد الأمین: ص290 ذوالحجّة، المصباح کفعمی (جنّة الأمان الواقیة): ص503 زیارة لیلة عرفة و یومها و زیارة لیلة الأضحی و یومه)
عصمت عبّاس بن علی، اباالفضل صلوات الله علیهما
مقام شامخ «صدّیق» درخور شأن و عظمت اباالفضل العبّاس علیه السّلام است که به معنای صاحب «عصمت» است. (السّلام علیك أیها الولی الصّالح النّاصح الصّدّیق المزار الکبیر ابنالمشهدی: ص433 ب3، بحارالأنوار: ج98 ص261 ب18)
عصمت قاسم بن الحسن صلوات الله علیهما
- حضرت قاسم بن الحسن علیه السّلام، در شمار «اهلبیت» جای دارند چنانچه حضرت علیاکبر، عبّاس بن امیرالمؤمنین و شماری دیگر از شهدای سادات علیهم صلوات الله در این جرگه هستند و این مقام عصمت است (در زیارت نیمه شعبان، پس از سلام به شماری از شهدای از سادات که علیّ بن الحسین (علیاکبر) علیهما السّلام، عبّاس بن علی علیهما السّلام و قاسم بن الحسن علیهما السّلام نیز در شمار ایشان هستند، آمده است: السّلام علیكم أهل بیت المصطفى اقبال الأعمال: ج3 ص344 فصل53، همچنین در زیارت ناحیه مقدسه پس از سلام به قاسم بن الحسن علیهما السّلام و چند تن دیگر از سادات شهدا آمده است: فهنیئاً لکم یا اهلبیت الرّحمة... یا ساداتی یا اهلالبیت... مصباح الزّائر سیّد بن طاووس: ص239).
- حضرت قاسم بن الحسن علیه السّلام، در شمار «نجباء» و «سابقون» هستند چنانچه علیّ بن الحسین (علیاکبر) علیهما السّلام، شیرخواره امام حسین علیهما السّلام و عبّاس بن علی علیهما السّلام در این جرگه هستند و هریک از اینها برای اثبات مقام عصمت ایشان کافیست. (المزار شهید اوّل: ص150: پس از سلام به شماری از شهدای از سادات که علیّ بن الحسین (علیاکبر) علیهما السّلام، شیرخواره امام حسین علیهما السّلام، عبّاس بن علی علیهما السّلام و قاسم بن الحسن علیهما السّلام نیز در شمار ایشان هستند، آمده است:... أشهد أنّكم النّجباء و سادة الشّهداء فی الدّنیا و الآخرة... و أنتم السّابقون و المجاهدون. اقبال الأعمال: ج3 ص344 فصل53: در زیارت نیمه شعبان، پس از سلام به برخی از شهدای سادات که علیّ بن الحسین (علیاکبر) علیهما السّلام، عبّاس بن علی علیهما السّلام و قاسم بن الحسن علیهما السّلام نیز در شمار ایشان هستند، آمده است: انتم السّابقون و المجاهدون)
عصمت شهدای از اهلبیت صلوات الله علیهم
بنابر فرمایش مولانا امیرالمؤمنین و امام رضا صلوات الله علیهما، شهدای از بنیهاشم (سادات) در کربلا، هیچیک در زیر آسمان و بر روی زمین، «مثل و مانند» نداشتند، ندارند و نخواهند داشت. (یا ابن شبیبٍ إن كنت باكیاً لشیءٍ فابك للحسین بن علی بن أبی طالبٍ علیهم السّلام فإنّه ذبح كما یذبح الكبش و قتل معه من أهل بیته ثمانیة عشر رجلًا ما لهم فی الأرض شبیهون امالی شیخ صدوق: ص130 المجلس السابع العشرون، عیون اخبار الرّضا علیه السّلام: ج1 ص299 ب28 ح58، اقبال الأعمال: ج3 ص29 فصل2. و أنت یا حسین... سیقتل معك سبعة عشر من أهل بیتك تحت أدیم السماء مالهم شبیهون الدّرّ النّظیم: ص378)
دلایل عصمت یاران امام حسین علیهم السّلام
- تمامی شهدای کربلا، آنانکه در رکاب مولانا اباعبدالله الحسین علیه السّلام، به فیض عظمای «شهادت» دست یافتند، «اصفیاءالله» هستند یعنی حائز مقام ویژهای از «یگانگان برگزیده» هستند این مقام معصوم است. (السّلام علیكم یا أصفیاء الله و أودّاءه مصباح المتهجّد: ج2 ص722 دعاء الموقف...، المزار الکبیر ابنالمشهدی: ص464 زیارة ابی عبدالله علیه السّلام فی یوم عرفه، اقبال الاعمال: ج٢ ص65 فصل١٨ الزّیارة المختصّة بالحسین علیه السّلام یوم عرفة، المزار شهید اول: ص128 الفصل الرّابع و ص176 و منها زیارة یوم عرفة، البلد الأمسن: ص290 ذوالحجّة، المصباح کفعمی: ص503 زیارة لیلة عرفة و یومها و زیارة لیلة الأضحی و یومه للحسین علیه السّلام)
- در زیارت شب قدر و عیدین و نیز زیارت هر روز و شب، شهدای شریف و عظیمالشّأن را «صدّیقون» میخوانیم و چنانچه گذشت دلالت بر عصمت ایشان است (السّلام علیكم أیها الصّدّیقون المقنعة: ص470 ب15، المزار الکبیر ابنالمشهدی: ص416 الزّیارة الاولی للحسین علیه السّلام فی لیلة القدر و العیدین، المزار شهید اول: ص169 و منها زیارة القدر و العیدین، المزار الکبیر: ص518 ب11 زیارة اخری له علیه السّلام مختصرة یزار بها فی کلّ یوم و فی کلّ شهر)
- مقام «خیرةالله» و «خاصّةالله» نیز زیبنده وجود بیمثال شهدای کربلا صلوات الله علیهم است که جز خودشان، هیچکس بر جایگاه ایشان ننشینند. (أنتم خاصّة الله اختصّكم الله لأبی عبد الله کامل الزّیارات: ص242. أنتم خیرة الله اختاركم الله لأبی عبد الله علیه السّلام و أنتم خاصّته اختصّكم الله اقبال الأعمال: ج3 ص346 فصل53)
درباره مقام شامخ «خاصّةالله» می توانید به بصائرالدّرجات: ج١ ص446 ب14 ح1 و کافی: ج1 ص271-272 باب فیه ذكر الأرواح التی فی الأئمة علیهم السّلام ح1 مراجعه کنید که «خاصّةالله» را مؤیّد به «روحالقدس» اعلام میکند و این همان مقام ویژه عصمت است.
- شهدای کربلا صلوات الله علیهم «سابقون» هستند (أنتم السّابقون کامل الزّیارات: ص204، الکافی: ج4 ص574 باب زیارة قبر ابیعبدالله الحسین بن علی علیهما السّلام) و امام صادق علیه السّلام، «سابقون» را صاحبان عصمت ویژه اعلام میدارند (رجوع کنید به بصائرالدّرجات: ج١ ص446 ب14 ح1 و کافی: ج1 ص271-272 باب فیه ذكر الأرواح التی فی الأئمة علیهم السّلام ح1)
عظمت و یگانگی فرد فرد شهدای کربلا
درباره مقام شریف این بزرگواران که نه واژه بلکه تمام ذهن و تصوّر بشر از عظمت جایگاهشان «تهی» است همین بس که امام معصوم آنان را مخاطب ساخته و میفرماید: «یالیتنی کنت معکم فافوز فوزاً عظیماً». و کجا در این اندک، مجال ذکر ادلّه است؟ این تنها احتجاج و اتمام حجّت است باشد تا خداوند نور هدایت را بر قلبهای تک تک ما بتاباند.
امام صادق علیه السّلام فرمودند: امیرالمؤمنین امام علی علیه السّلام... وقتی به محلّ شهادت شهدای کربلاء رسیدند... در حالى كه روى قاطر بودند و پاى مبارک از ركاب بیرون آورده بودند، آن مكان را طواف كرده و در حین طواف مىفرمودند: مناخ ركابٍ و مصارع شهداء لایسبقهم من كان قبلهم و لا یلحقهم من كان بعدهم یعنی محلّ خواباندن مرکبهایی و محلّ شهادت شهدایی که پیشینیان بر آنها پیشی نگرفتند و آیندگان نیز هرگز به ایشان نخواهند پیوست. (التّهذیب:6/72 ب22 ح7، الخرائج و الجرائح:1/183 ب2، الوسائل:14/516 ب68 ح19724).
سخن آخر
گسترش و پذیرش حق هرگز متوقّف بر فیلم و سینما نبوده و نیست... «حق» باقیست و «باطل» ناپایدار و نابودشدنی، «معرفت» نیز نوریست که پروردگار یکتا بر قلب مخلوقات مستولی میسازد، قرآن کریم بارها به بیان اشاعه حق و پایداری آن توسط پروردگار یگانه پرداخته است، این وعده باری تعالی است، محقّق و تحقّق یافتنی، بدون تکیه بر بازیگرانی که «نقشبازی» میکنند، روی صحنه حاضر و پشت صحنه غایباند، بدون تکیه بر کوبش ضربها، زرق و برقها، رنگ وارنگها.
«روز رستاخیز»، «خون» پاک و «عزیز» حسین را دستمایه دنیاطلبی گروهی قرار داد که نزد پدرش، دنیایشان «مردار» و خواهان آن «سگان» هستند.
بیدار باشید که «قصد قربت» داشتن برای کسانی که حسین را کشتند «کافی بود»: «کلّ یتقرّب الی الله بدمه»
منابع
ابن مشهدى، محمد بن جعفر، المزار الكبیر (لابن المشهدی)، 1جلد، دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم - قم، چاپ: اول، 1419 ق.
ابن طاووس، على بن موسى، الإقبال بالأعمال الحسنة فیما یعمل مرة فى السنة (ط - الحدیثة)، 3جلد، دفتر تبلیغات اسلامى - قم، چاپ: اول، 1376ش.
شهید اول، محمد بن مكى، المزار فی كیفیة زیارات النبی و الأئمة علیهم السلام، (للشهید الأوّل)، 1جلد، مدرسه امام مهدى علیه السلام - قم، چاپ: اول، 1410 ق.
طوسى، محمد بن الحسن، مصباح المتهجّد و سلاح المتعبّد، 1جلد، مؤسسة فقه الشیعة - بیروت، چاپ: اول، 1411 ق.
مفید، محمد بن محمد، المقنعة، 1جلد، كنگره جهانى هزاره شیخ مفید - رحمة الله علیه - قم، چاپ: اول، 1413 ق.
ابن قولویه، جعفر بن محمد، كامل الزیارات، 1جلد، دار المرتضویة - نجف اشرف، چاپ: اول، 1356ش.
صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات فی فضائل آل محمّد صلّى الله علیهم، 1جلد، مكتبة آیة الله المرعشی النجفی - ایران ؛ قم، چاپ: دوم، 1404 ق.
كلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، الكافی (ط - الإسلامیة)، 8جلد، دار الكتب الإسلامیة - تهران، چاپ: چهارم، 1407 ق.
ابن بابویه، محمد بن على، الأمالی (للصدوق)، 1جلد، كتابچى - تهران، چاپ: ششم، 1376ش.
ابن بابویه، محمد بن على، عیون أخبار الرضا علیه السلام، 2جلد، نشر جهان - تهران، چاپ: اول، 1378ق.
شامی، یوسف بن حاتم، الدر النظیم فى مناقب الأئمة اللهامیم، 1جلد، جامعه مدرسین - قم، چاپ: اول، 1420 ق.
شهید اول، محمد بن مكى، المزار فی كیفیة زیارات النبی و الأئمة علیهم السلام، (للشهید الأوّل)، 1جلد، مدرسه امام مهدى علیه السلام - قم، چاپ: اول، 1410 ق.
مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (ط - بیروت)، 111جلد، دار إحیاء التراث العربی - بیروت، چاپ: دوم، 1403 ق.
قطب الدین راوندى، سعید بن هبة الله، الخرائج و الجرائح، 3جلد، مؤسسه امام مهدى عجل الله تعالى فرجه الشریف - قم، چاپ: اول، 1409 ق.